بعد از كير كون نوشیدن دیروز ، لباس های داخل ماشین را فراموش کردم و مجبور شدم برهنه خانه را ترک کنم.

دیروز او حال خوبی داشت و دیده می شود که برهنه به خانه خود فشار می آورد. صبح ، به یاد دارم لباس قرمز در ماشین وجود داشت و او به طور کامل برهنه رفت. درب ماشین را باز کرد ، پارچه مورد علاقه خود را كير كون بیرون آورد و لباس پوشید انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.