بیا ، كس كون كير می توانم دوست دخترت را لعنتی کنم؟

او بهترین دوست من را صدا می کرد و من با جوجه ام موافقت کردم که او را تقلب كس كون كير کند. نه تنها این ، او نه تنها زنی را که با او ناآشنا بود ، لعنتی کرد ، بلکه او را مانند آخرین فاحشه یا سطل زباله لگد زد ، و دوست دخترش در صندلی کنار او نشسته بود و با استمناء دانستن درباره کفر و داماد داماد بود.