در راه كون و كير رای مادر دختر

او ماشین عبوری را متوقف کرد و مرد ترمز کرد. معلوم شد که او به یک کشور همسایه احتیاج دارد ، راننده پرسید که چگونه در مورد پول ، و زیبایی مایل گفت همه چیز خوب است. دایی متوجه یادداشت شد و پس از طی مسافت دو کیلومتری ، یک مکان منزوی را در بزرگراه پیدا کرد و آرام آرام قدم زد. او عید خود را از حالت فشرده خارج کرد ، آلت تناسلی خود را بیرون آورد و زنی كون و كير با چشمان باریک باریک او را مکید ، سپس از ماشین خارج شد و او را به گربه او فشار داد. عوضی در جهت درست آزاد شد.