گربه شارلوت لبهای او عكس كون وكس را باز می کند

النا جنسن ، جادوگر شرور ، به شوهرش زنگ زد و به او دستور داد كه بی درنگ با صدای خشن اما بدون اطلاع به شوهرش بیاید ، زیرا گفتگوی ظریف در راه او بود. دروغگوی منحصر به فرد که زمانی در کلاسهای بازیگری شرکت کرده بود ، یک هنرمند جوان را رهبری کرد و به خاطر احساس ناراحتی در صداش خاطرنشان کرد. میهمان به تنهایی وارد خانه شد ، قلعه قفل نشده بود ، پله ها بالا رفت و اتاق خواب مسافر پرواز تقریباً با هیجان وارد شد. یک سبزه شلوغ روی تخت دراز کشیده بود ، و او یک پا براق از جوراب های نایلونی بلند کرده بود ، یک کرست روباز را روشن کرد و به وسوسه انگیز آسیب رساند و لب های شیرینش را زمزمه عكس كون وكس کرد "لیس گربه من را لیس کن ، سپس به خواست خود حمله کن!"